6 فالور
در آستانه آغاز پیاده روی اربعین 1402 نماهنگ مذهبی «ملائکتی» را با صدای مداح سرشناس عراقی باسم کربلایی تماشا کنید.
ملائکتی…أَلَا هیَّا
My angels .. Let’s go
فرشتگانم! پیش به سویإلى أرْضٍ…هِیَ المَحْیا
To a Land .. That is Life
سرزمینی که در آن حیات و جاودانگی استلَنا نزَلتْ…مِنَ العَلْیا
It descended .. From the skies
از آسمان برای ما نازل شدکَفِرْدَوسٍ…إلى الدُّنیا
A piece of heaven .. For this world
مانند بهشت برای دنیاشُکراً للهْ…شکراً أبتاهْ
All thanks to Allah .. Thank you, Father
شُکرِ خدا، ممنونم پدر جان!ما نتمَنَّاهْ…حقَّاً سنراهْ !
What we wish for .. We’ll actually see
آنچه آرزویش را داریم بالاخره در واقع خواهیم دیدعنهُ تکلَّمْ…ماذا تعلَمْ ؟!
So talk about it .. What do you know
درباره آن سخن بگو... چه میدانی؟شوقاً نسألْ…فجزیرةَ هلْ
We eagerly ask .. Are we going to an Island?
با اشتیاق می پرسیم: آیا به سوی جزیره...نقصدُ أمْ تلْ ؟…هیّا نرْحَلْ
Or to a hilltop? .. Let’s go
می رویم یا به سوی تپه؟ بیا برویمللکعبةِ أمْ…أرضٍ أعظَمْ
To the Kaba .. Or to a land greater?
به سوی خانه خدا یا سرزمینی بزرگتر و ارجمندتر"أمیرةَ أرضِنا" تُعْرَفْ
The princess of our land is known
شاهدخت زمینِ ما شناخته شده استفما أعلى ! وما أَشْرَفْ !
So what is more honourable
پس چه چیزی والاتر از آن! وه چه افتخاری!وعطرُ ترابِها یُوصَفْ
The scent of its dust is chronicled
که توصیف عطر خاکش مَثَل گشته استتُسمَّى "کربلاءَ الطَّفْ"
It is called Karbala
آن را سرزمین کربلا می نامندسنقصدها مِنَ البُعْدِ
We will go to it from far
از راه دور عزم زیارتش می کنیمنرى "أنشودَةَ المهدِ"
We see the anthem of the cradle
سرود و نوای گهواره را خواهیم دیدوکمْ عَنْها منَ "الجَدِّ"
And how many stories of honour
و چقدر از پدربزرگ درباره آن...سمعنا قِصّةَ المجْدِ
Did we hear from our grandfathers
داستان پر افتخاری شنیدیمعلى شوقٍ أتیْناها
We eagerly came to it
با اشتیاق به آن رسیدیمسفیناً قدْ رأیناها
We saw it as an ark
آن را چون کشتی نجات یافتیمرَفَعَتْ علَمیْنْ حضَنتْ حرمَیْنْ
Two flags fluttered .. Two shrines safeguarded
دو عّلَم افراشته و دو حرم در آغوش گرفته شدهشمخا جَبَلینْ سالا نهْرینْ
Two mountains proudly stand .. Two rivers stream
دو کوه بلند استوار و دو رود جاری و روانشعَّا قَمَرینْ عباسُ ، حُسینْ
Two moons radiate .. Abbas, and Husayn
دو ماه تابان... عباس و حسینسفینٌ ما لهَا مِثْلُ
An ark like no other
همان کشتی که همانندی نداردبها (خیمٌ) بها (تلُّ)
It has a tent, and a hilltop
و در آن خیمه گاه و تل زینبیه استوحولَ فُراتِها نخْلُ
Its Euphrates is surrounded with palm trees
و اطراف رود فراتش نخل هایی...کزَندِ کفیلِها یعلو
Rising like the arms of its patron
به مانند بازوان سرپرستش قامت کشیده اندوَحُمْرةُ رملِها تشرحْ
و سرخی شن زارهایش..لنا ما قصة (المذبحْ)
What the story of the slaughter is
برای ما داستان قتلگاه را بیان میکنددُعانا عندَها أفْلَحْ
Our prayers triumph in its land
دعاهای ما در آن اجابت شده استبها أقْفالُنا تُفْتَحْ !
In it our locks are opened
و بوسیله آن قفلهای ما گشوده می شودهُنا الحزنُ رأى بابَهْ
Sadness here .. Saw its gate
اینجا حزن و اندوه دروازه اش را خواهی دیدفَـآ یحسیــنِ ومصابَهْ
So, Woe for Husayn, and his tragedy
پس آه و ناله بر حسین و مصیبت دردناکش
نظرت چیه؟