منتشرشده در 29 اردیبهشت 1403
یک شب دیگر گذشت
ای رفیق نیمه راه!
فکر دل کندن ز تو…
اشتباه است، اشتباه…
تک تک این لحظهها!
دوری از تو درد داشت
حالت چشمان ما…
حرف از بیا برگرد داشت…
من و تو هر دو خسته از!
این فاصلهی بیهودهایم
خوشی ندیدهایم ولی…
عاشق هم که بودهایم…
دل شکسته مرا
غرق ماتم و حسرت نکن!
به این همه بیخبری
عادت نکن، عادت نکن…
بی تو این خانه شده
غار تنهایی من…
روی دوری خط بزن!
ای عشق رویایی من
هر کجا که میروم…
وحشتم بیانتهاست
یخ زده روح و تنم…
گرمای دستانت کجاست!
نظرت چیه؟