منتشرشده در 17 تیر 1403
شبِ اول محرم؛ سینه زنت آرزوشه
با دستای یه پیر غلامت، پیرهن سیاه بپوشه
تو کوچهها با پرچمت؛ امید به زندگی میاد
دوباره بوی نذری، از روضه های خونگی میاد
سلام بر پرچم و علم
سلام بر شعرِ محتشم
سلام بر محرم
شبِ اول محرم؛ سینه زنت آرزوشه
با دستای یه پیر غلامت، پیرهن سیاه بپوشه
سلام بر شعرِ محتشم
سلام بر بیرق و علم
سلام بر محرم
سلام بر پرچم و علم
سلام بر شعرِ محتشم
سلام بر محرم
دم هیئتا با گریه میگه؛ مادرِ تو زهرا
قبول باشه حسینیا این عزاداریتون ان شاء الله
دوباره روضه رفتنا؛ بی ریاترین عمل شده
دوباره هر محلهای؛ پر علم و کُتل شده
سلام بر کربلای تو
سلام بر نوکرای تو؛ سلام بر محرم
شبِ اول محرم؛ سینه زنت آرزوشه
با دستای یه پیر غلامت، پیرهن سیاه بپوشه
سلام بر پرچم و علم
سلام بر شعرِ محتشم
سلام بر محرم
یا رب این بوی خوش از روضه ی جان می آید
تا نسیمی است کزان سوی جهان می آید
یا رب این نور صفات از چه مکان می آید
عجب این همهمه از حور جنان می آید
یا رب این آب حیات از چه دلی جوشان است
شه دین در حرم زینب خود مهمان است
نظرت چیه؟